ما تجربه کرده ایم اُردنگی را..
انواع تهاجماتِ فرهنگی را..
در زمره ی دوستانمان داشته ایم
دودی و شراب خواره و بنگی را
ما پای پیاده به زیارت رفتیم
یک فاصله ی هزار فرسنگی را
گفتند اگر چه نیست؛ اما دیدیم
بالاترِ از سیاه ، صدرنگی را
ما اهلِ تحمل ایم و عادت داریم
جین پوشیِ با فاقِ به این تنگی را
ما بازیِ تیمیِ ضعیفی داریم
ما یاد نداریم هماهنگی را
مانندِ وظیفه ای که جوگیر شود
تا تکیه زند منصبِ سرهنگی را
رسوای جهانیم و حمایت کردیم
بی واهمه انتفاضه ی سنگی را
ای وای به ملتی که جز با نفرین
تسکین ننموده رنجِ دلتنگی را
ای وای به حاکمی که با بی خردی
تحمیل کند به مردمش جنگی را...!
مهدی_صادقی_مود