Mohammadi Afgha

My photo
Mitglied Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran VVMIran e.V. عضو کانون دفاع حقوق بشر در ایران و شبکه مدافعین حقوق بشر ایران

Wednesday, February 28, 2024

شعری برای دانش آموزی کوچکی که مزدوران وحشیانه زدند

 



دراین ظلمت تاریکی وقت تنگ است 


بین عدالت و ظلمت جنگ است 


در سکوت عدالت انسانیت کم رنگ است 


با هر اذان صبح با مردم ایران اعلام جنگ است 


بی تفاوتی در نبود قشر خاکستری رنگ است 


در این وسط، مادری برای کودکش، دلتنگ است 


  رنگین کمان آرزوهایش عجب خوش رنگ است



 شاعر: علی_آتشبت

Sunday, February 25, 2024

پاییز ۱۴۰۲ تشدید شاخص فلاکت در شهرهای ۱۵ استان کشور

 


در پاییز امسال شاخص فلاکت در مناطق شهری ایران افزایش یافت؛ در این بازه زمانی بیشترین سطح فلاکت در شهرهای استان لرستان با عدد ۶۴.۲ و کمترین سطح فلاکت در تهران با ۴۴.۵ واحد به ثبت رسیده است. تشدید شاخص فلاکت که ناشی از افزایش تورم و بیکاری است، در شهرهای ۲۵ استان کشور مشهود بوده و نشانگر دشواری وضعیت اقتصادی و کاهش رفاه اجتماعی شهروندان است.

آتش سوزی در شهرک صنعتی آران و بیدگل

 


🔴 یکشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۲

شرکت ماهوت ریس واقع در فرعی ۴، میدان ارباب تفضلی شهرک صنعتی صباحی بیدگلی طعمه‌ی حریق شد. 


تجمع اعتراضی کارگران « ام دی اف » برای دومین روز متوالی

 



🔴هفت تپه - یکشنبه ۰۶ اسفند ۱۴۰۲

 روزی که همه مردم در حال شادی و پخش شیرینی و تبریک به یکدیگر بخاطر اعیاد شعبانیه هستند، این روز برای کارگران (MDF طاهرخانی) به یک روز عزا تبدیل شد. کارگران این واحد صنعتی که از عملکرد ظالمانه مدیریت این واحد به ستوه آمده و در جهت احقاق حقوق خود دست به تحصن زده بودند در دومین روز جهت حضور در شرکت با درب بسته مواجه شده که مدیر این شرکت (طاهرخانی) و دست نشانده‌اش (هرمز کاهکش)  بدون هیچ پیش زمینه و اطلاع رسانی و در جهت سرکوب و ایجاد رعب و اخلال، دست به این اقدام زده و مانع از ورود پرسنل به شرکت شده‌اند. ما کارگران این واحدصنعتی که در این چندسال در اینجا مشغول بوده و از روز اول ساخت تا امروز که شرکت به بهره‌برداری و تولید رسیده حضور پررنگ داشته‌ایم ، از تمام اداره‌جات مربوطه و مسئولین خواستار رسیدگی و حل این مشکلات هستیم



Sunday, February 18, 2024

شهید کوچک انقلاب وانیار رحمانی ۱۳ روزه

 


می‌گویند تاریخ را پیروزمندانه می‌نویسند. کاش فردای پیروزی‌مان تاریخ نویسی پیدا می‌شدکه جنایات این رژیم ضحاک را کلمه به کلمه و سطر به سطر بنویسد. البته دردناک است جنایات بی‌پایان ضحاک تاریخ را نوشتن. اما بگوئید بنویسند از انقلاب با شکوه 《زن ، زندگی،آزادی》که نام رمزش ژینا مهسا امینی دختر زیبا روی از خته کردستان داشت. بگویید بنویسند که سلاخی کردن خواهران و برادران را با شعار زن زندگی آزادی که لرزه بر اندام حکومت زن ستیز انداخته بود.بگویید بنویسند از جمعه خونین بلوچستان. بگویید بنویسند حتی اگر صفحات تاریخ اشک بریزند برای گرفتن جان وانگار رحمانی ۱۳ روزه‌مان . کوچکترین قربانی که حاکم ظالم و بچه‌کش حق زندگی را از او گرفت . امروز اگر وانگار جان زنده بود پا به دوسالگی گذاشته بود. نمی‌دانم نامش را چه گذارم و چه صدایش کنم .  بگویم "پسرم،  وانگار شهید کوچکم "یا چه . اما فرزند کوچکم به نفس های پاکن سوگند که تا جان در بدن دارم نامت را فریاد می‌زنم. می‌دانم حتی خیلی ها نمیدانن که جان نوزاد ۱۳ روزه را  در این انقلاب  به دست حکومت گرفته شد. می‌دانم خون ریخته شده‌ات از دیده‌ها پنهان ماند. می‌دانم نامت را هیچ کس فریاد نزد. می‌دانم کم کاری کردیم. اما بدان قاطعانه را نه می‌بخشیم نه فراموش می‌کنیم . به یاد جاوید نام شهید کوچکمان وانگار رحمانی ۱۳ روزه.


هفت سین سال پر غم

 


سین اول ؛سقوط
سین دوم؛ سرنگونی
سین سوم؛ سوختن لونه ضحاک
سین چهارم؛ سر بدار شدن سپاهی و بسیجی
سین پنجم؛ سرزمین بدون آخوند
سین ششم؛ سنگ قبر شکسته خمینی
سین هفتم؛ سمفونی پیروزی
این است هفت سین امسال من
من امسال عید ندارم
عید من لحظه انتقام از قاتل ژینا ، حدیث، نیکا ، کیان ، محمدرضا ، مهران و همه هم وطنان شهیدم است
عید واقعی من دل اندکی آرام شده مادران آبان است !!
عید من لحظه ایست که دیگر دایه شریفه بدنبال مزار رامین گورستان های ایران را نگردد
تنها به رسمی دیرینه نوروزتان را پیروز آرزومندم!!

Monday, February 12, 2024

شعر انقلابی

 

گر زنی آتش بجانم من نمیترسم دگر

تیر دارم در کمانم من نمیـترسم دگر

.

مردمی از اهل ایمان و خرد را دم بدم

در پی  خود می کشانم من نمیترسم دگر

.

تا که چون فریاد آزادی به رنگ صبحدم

هست پیدا و نهانم من نمی ترسم دگر

.

همچنان اسفندیارو رستم و سهراب و زال

از تـــبار عاشقانم من نمیــترسم دگر 

.

تا زمانی که همه مردم به آزادی رسند

شعر آزادی بخوانم من نمیــترسم دگر

.

تا شود آزاد ایران از ستم های شما

می دهم هستی وجانم من نمی ترسم دگر

.

گر سر سبزم دهد بر باد در راه وطن

تیزی سرخ زبانم من نمیــترسم دگر

.

میخورم سوگند بر آزادی و خون وشرف

تا که شیدای زمانم من نمیترسم دگر.

چهار تن از خبرنگاران نشریه “فردای اقتصاد” به مکان نامعلومی منتقل شدند

 


مهرداد عسگری، نیکان خبازی، علی تسنیمی و بهزاد بهمن‌ نژاد، از کارکنان نشریه “فردای اقتصاد” رسانه تصویری روندهای اقتصادی، روز جمعه بیستم بهمن ماه از ساختمان محل کار خود خارج و به مکان نامعلومی منتقل شدند. این خبرنگاران از روز دوشنبه شانزدهم بهمن ماه در ساختمان تحریریه این رسانه محبوس بودند. به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، چهار تن از کارکنان نشریه فردای اقتصاد به مکان نامعلومی منتقل شدند. مهرداد عسگری، نیکان خبازی و علی تسنیمی از کارکنان استودیوی فردای اقتصاد و بهزاد بهمن‌ نژاد قائم مقام سردبیر این رسانه، پس از آنکه به مدت چهار روز در ساختمان تحریریه این رسانه محبوس بودند، روز جمعه بیستم بهمن ماه از محل کار خود به مکان نامعلومی منتقل شدند.

سانسور و سانسورچی؛ راه طی شده/ سید محمد صحفی .

 


سال ۴۳، شش ساله بودم که مرا به ساواک قم بردند برای ملاقات با پدرم که در بازداشت موقت ساواک بود؛ در ساختمانی که شعبه‌ی این سازمان به حساب می‌آمد در خیابان ایستگاه قم. او را برای تأدیب و ترساندن برده بودند، چون رساله‌ی توضیح المسائل آیت‌الله خمینی را که پس از خرداد ۴۲ قاچاق و ممنوع شده بود با تکنیک خاص خود در مغازه‌ی کتابفروشی‌اش عرضه کرده و مخفیانه می‌فروخت. تکنیک او فوق‌العاده ساده بود. آن مرحوم (متوفی به سال ۱۳۵۴) جلد و صفحه‌ی نخست رساله‌های چاپ سال‌های قبل را تغییر و به نام مرجع تقلید دیگری (مثلاً خویی) درآورده بود و به مقلدین خمینی که سراغ رساله‌ی او را می‌گرفتند محرمانه توضیح می‌داد: اگر چه روی جلد و صفحه‌ی اول کتابی که او در دست مشتری می‌گذارد ناچار نام مرجع دیگری حک شده ولی متن داخل کتاب به طور کامل همان رساله‌ی عملیه روح‌الله خمینی است. این خاطره را گفتم تا روشن سازم، سانسور هر چقدر پیچیده، چند لایه، دشوار و پرعقوبت باشد، به سان «دانش که اگر در ثریا باشد، مردمی از قوم پارس بدان دست خواهند یافت» است. پدران ما که سواد و مهارت‌های محدودی داشته‌اند، به قدر شجاعت و بضاعت‌شان بلد بوده‌اند که چگونه سانسور و اجبار و ممنوعیت‌های بی اساس را دور زده و برای رسیدن به علایق، آزادی و کسب و کار خود تلاش کنند.

صفا عائلی، دایی مهسا امینی به حبس و مجازات های تکمیلی محکوم شد


 

صفا عائلی، دایی مهسا (ژینا) امینی توسط شعبه یکم دادگاه انقلاب سقز به پنج سال و نیم حبس، دو سال منع خروج از کشور و دیگر مجازات های تکمیلی محکوم شد.به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صفا عائلی، دایی مهسا (ژینا) امینی به حبس محکوم شد. شعبه یکم دادگاه انقلاب سقز به ریاست قاضی جواد مصطفایی اخیرا طی حکمی آقای عائلی را از بابت اتهاماتی همچون مشارکت در اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی و تبلیغ علیه نظام، مجموعا به پنج سال و نیم حبس و به عنوان مجازات های تکمیلی به دو سال منع خروج از کشور و همچنین نوشتن مطالبی در رابطه با نیروهای نظامی-انتظامی جانباخته، محکوم کرده است. صالح نیکبخت، وکیل خانواده امینی ضمن تایید محکومیت آقای عائلی به هرانا گفت که “سه سال و نیم حبس تعزیری در خصوص این شهروند قابل اجرا خواهد بود.”

کاریکاتوری در باب کارتهای بازی حکومت


 ⭕️کارتهای بازی خامنه ای یکی یکی در حال سوختنه ...


آخرین کارتی که میسوزه کدومه؟


Friday, February 2, 2024

کاریکاتور اعتراضی برای حکم رضا رسایی

 



🔴 هنر اعتراضی - برای رضا رسایی، معترض ۳۴ ساله‌ای که با سناریوسازی رژیم ولایت فقیه در خطر اعدام قرار دارد

از مبارزی ناشناس

کاریکاتور کارتهای بازی


 ⭕️کارتهای بازی خامنه ای یکی یکی در حال سوختنه ...


آخرین کارتی که میسوزه کدومه؟


کاریکاتوری از دوست عزیز ناشناس

مقاله ای در باب اعدام کودکان